خاطره ای از زبان آیت الله العظمی لنکرانی(رحمة الله علیه):
پدرم به مناسبت ایام فاطمیه مجلس روضه ای در منزل ترتیب داده بودند که مرحوم آیة الله بروجردی روزی به عنوان شرکت در روضه به آنجا تشریف آوردند، من مشغول پذیرایی از میهمانان بودم همین که مرحوم آیة الله بروجردی مرا دیدند لبخندی زده و خطاب به مرحوم پدرم فرمودند: فلانی هم در درس شرکت می کند، تصور می کنم کمی سن من باعث تعجب ایشان شده بود، پدرم که متوجه این نکته شده بود، به عرض رساندند که نه تنها در درس شرکت می کند بلکه درسهای شما را به عربی می نویسد و شنیدن این مطلب تعجب معظم له را بیشتر برانگیخته و فرمود: امکان دارد این نوشته ها را ببینم؟ پدرم به من دستور داد تا آنها را آورده و به خدمت ایشان دادم، معظم له نسبت به مسائل علمی و به طلابی که علاقمند به تحصیل بودند توجه خاصی از خود نشان می دادند، بطوری که این کار از خصایص وجودی وی به شمار می آمد، نوشته مرا حدود نیم ساعت بدون آنکه با کسی حرف بزند و یا به حرف کسی گوش بدهد ملاحظه فرمود و تنها در سند روایتی که من از صاحب وسائل نقل کرده بودم، اشکال فرموده و گفتند این روایت طی سند دیگری غیر از این سند وارد شده که این اشکال در واقع متوجه صاحب وسایل می شد.
پس از آن هم، همواره مرا مشمول عنایت خود قرار داده و با کلمات اعجاب انگیزی تشویق می فرمودند و هر چند وقت یک بار نوشته مرا خواسته و پس از مروری در آن به من پس می دادند و پس از آن که به چهار صد یا پانصد صفحه رسید دستوردادند که آن را چاپ کنم.»